کد مطلب:90304 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

شکیبایی اهل تقوا











«صبروا ایاما قصیره اعقبتهم راحه طویله»

واژه ها

«الصبر: حبس النفس علی ما یقتضیه العقل او الشرع او عما یقتضیان حبسها عنه، فالصبر لفظ عام و ربما خولف بین اسمائه، بحسب اختلاف مواقعه، فان كان حبس النفس لمصیبه سمی صبرا لا غیر و یضاده الجزع و ان كان فی محاربه سمی شجاعه و یضاده الجبن و ان كان فی فائبه مضجره سمی رحب الصدر و یضاده الضجر و ان كان فی امساك الكلام سمی كتمانا و یضاده المذل و قد سمی الله تعالی كل ذلك صبرا.»: صبر: خود نگهداری و خویشتن داری از هر چیزی كه عقل یا شرع یا هر دو، اقتضا كنند، می باشد. پس صبر لفظ عام است كه در موارد مختلف و مصادیق بخصوص استعمال گردیده و در هر مورد نامی جداگانه دارد: خودنگهداری در مصیبتها و ناگواریها، صبر و شكیبایی نامیده می شود و ضد آن بیتابی و خودباختگی است. اگر

[صفحه 166]

این واژه در جنگ و مبارزه به كار رود، شجاعت نامیده می شود و ضد آن را «ضجر» نامند و اگر در مورد امساك و خودداری از سخن گفتن باشد، آن را «كتمان» و ضد آن را «مذل» یعنی راز را افشا نمودن، گویند. خدای متعال همه ی اینها را، صبر نامیده است.

صبر: (مصدر) شكیبا بودن، بردباری كردن (امص) شكیبایی، بردباری، صبر جمیل، شكیبایی نیكو و تام، ترك شكایت از بلایا و شداید، سنگ بر دل بستن، دندان به جگر نهادن است.

یوم: روز و اول آن، در شرع، طلوع فجر صادق است تا غروب آفتاب، جمع آن: ایام و اصل آن ایوام بوده است و جمع الجمع آن ایاویم است، مقابل لیل و در عرف عبارت است از طلوع جرم آفتاب اگر چه تمامی جرم هم نباشد، تا غروب جرم آفتاب، گاه لفظ یوم گویند و از آن لفظ، روز و شب هر دو آن را منظور دارند

وقایعی كه در بعضی روزها واقع شده، لفظ یوم را به آن اضافه كنند، مانند: یوم احد، یوم احزاب، یوم جمل و یوم الدار و یا اینكه اسماء قیامت، گاهی با یوم همراه است مانند: یوم التلاق، یوم التغابن، یوم الحسره، یوم النشور و یوم الحشر و حاكی از وقایع آن روز است و عبارت: «الدهر یومان یوم لك و یوم علیك»: روزگار دو روز است، یكی له و دیگر علیه تو، از عمر و مجموع حیات بازگو می كند.

قصیر: كوتاه (مص ل) كوتاه بودن.

اعقب: اعقب الرجل اذامات و ترك عقبا ای ولدا، آخر كل شی ء عقبه: عقب هر چیز، آخر آن چیز است و اعقب: چیزی به جای گذاردن است، مثل آنكه كسی از دنیا رود و فرزندی را به جای گذارد، فرزند عقب او می باشد. آخر هر چیزی را عقب آن گویند.

[صفحه 167]

راحت: آسودگی، آسایش، استراحت، مقابل تعب و مشقت.

طویل: دراز مقابل قصیر، بلند، مرتفع، دیرباز، شب طویل.

ترجمه: مولی می فرماید: پرواپیشگان این ایام زودگذر، عمر را با استخدام صبر و استقامت در برابر مشكلات و ناهمواریها، پشت سر گذارده و از آن پس به آسایش و راحت طولانی و دیرباز رسیده اند.

شرح: در جمله ی اول، استعمال كلمه ی «قصیره» به اعتبار پایان یافتن دنیا، در مقابل زندگی جاوید آخرت است، با این تفاوت كه زندگی دنیا هر قدر طولانی باشد، عاقبت قصیر است چرا كه پایان می یابد، اما آخرت پایان ندارد و استعمال كلمه ی «طویله» به خاطر تقابل با قصیره است و نه به آن جهت كه این راحت طولانی روزی به پایان می رسد، زیرا راحت در آنجا، هرگز پایان ندارد.

آیات قرآن و روایات پیشوایان دین، بیش از هر چیز، درباره ی صبر و خویشتن داری، سفارش نموده، گو اینكه در زندگی روزمره، همیشه مشكلاتی وجود دارد كه باید با نیروی صبر با آنها مواجه شد، كمبودها، بیماریها، محرومیتها، مصیبتها و دشواریها به خویشتن داری احتیاج دارد، همچنان در برابر خوشیها و لذتها و كامرواییها كه خطر تجاوز از حد در آنجا وجود دارد، نیز نیروی نگهدارنده لازم است و آن صبر می باشد. از اینرو صبر در هر جا كه باشد، پیروزی در بر دارد نه محرومیت، حضور در صحنه است و نه كناره گیری.

بدین جهت كسانی كه از مفهوم صبر، نوعی كناره گیری و گوشه نشینی فهمیده اند، سخت در اشتباهند بلكه این نوع برداشت از صبر، خلاف معنای آن می باشد، مثال در میدان جنگ، پایداری لازم است، اگر از جنگ كناره گیری شود، همان معنای ضجر و اضطراب كه ضد صبر است خواهد بود.

میدان فعالیت را برای دشمن (دشمن دین، دشمن شرافت، دشمن شخصیت) از

[صفحه 168]

درون و برون خالی كردن، تا او یكه تاز باشد، صبر نیست بلكه ضد صبر است.

یوسف صدیق در آن روز، به پیروزی رسید كه در برابر سختی ها و مصائب و از آنها سخت تر، خواسته ی جنون آمیز شهوت جنسی و كام جویی زلیخا، استقامت نموده به خاطر عفت و پاكدامنی راهی زندان شد، اما پیروز گردید و پس از گذشت دوران تلخ مبارزه، شرافت و عفت را تجدید حیات نمود.


صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
در اثر صبر نوبت ظفر آید


صفحه 166، 167، 168.